، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

اینده ام از ان تو است

تقدیم به پسرم

1391/6/27 20:16
نویسنده : سپیده
4,081 بازدید
اشتراک گذاری

پســـرم!
پسر ِخوبم
میدونم که تو هم یه روزی عاشق میشی. میای وایمیستی جلوی من و بابات و از دخترکی میگی که دوسش داری!
... این لحظه اصلا عجیب نیست و تو ناگزیری از عشق....!
که تو حاصل عشقی

پســ ـرم...
مامانت برای تو حرف هایی داره
حرف هایی که به درد روزهای عاشقیت میخوره...
عزیزدلم!
یک وقتهایی زن ِ رابطه بی حوصله و اخموست.
روزهایی میرسه که بهونه میگیره.

بدقلقی میکنه و حتی اسمتو صدا میکنه و تو به جای جانم همیشگی میگی: "بله!"

 و اون میزنه زیر گریه....
زن ها موجودات عجیبی هستند پسرم...
موجوداتی که میتونی با محبتت آرومشون کنی و یا با بی توجهیت از پا درش بیاری...
باید برای اینجور وقتها آماده باشی.بلد باشی. باید یاد بگیری

 که نازش رابکشی...
عزیزم. پسر مغرور و دوست داشتنی من!!!ناز کشیدن شاید کار مسخره ای

 به نظر برسه اما باید یاد بگیری....

زن ها به طرز عجیبی محتاج لحظه هایی هستن که نازشون خریدار داره...
میدونی؟
این ویژگی زنه، گاهی غصه ها مجبورش میکنن به گریه...! خیلی پاپی‌

دلیل گریه ش نشو...همیشه نیازی نیست دنبال دلیل و چرا باشی

 تا بخوای راه حل نشونش بدی....
گاهی فقط باید بشنویش. بذاری توی بغلت گریه کنه و بعد فقط دستش را بگیری

 و ببریش بیرون یه هدیه کوچولو براش بگیری و بگی که چقدرخوشگله!.

 ازش تعریف کنی و باهاش حرف بزنی ...یاد بگیر که با مردونگیت غصه هاشو

 آب کن نه که از غصه آبش کنی......
اگر هم که پای فاصله درمیونه کافی هست نازش کنی .. بهش زنگ بزنی باهاش

 حرف بزنی... اگر بازم گریه کرد و آروم نشد دلسرد نشو .باز هم صداش

کن!!!عاشقانه صداش کن، حتی اگه واقعا خسته ای!!!!
بهت قول میدم درست اون لحظه ای که داری فکر میکنی این صدا کردنا ...

فایده ای نداره و نمیخواد حرف بزنه و میخواد تنها باشه.

 برمیگرده طرفت و توی آغوشت خودشو رها میکنه و...
زن ها هیچ وقت این لحظه ها که پاش وایسادی رو فراموش نمیکنن

 و همه انرژی که براش گذاشتی رو بهت برمیگردونن...
پسرم!!!! این روزها که مینویسم هنوز دخترکی هستم پر از آرزو ،

دخترکی که روزی مادر میشود.
مادر تو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

rasta
23 بهمن 91 16:04
سلام عزیزم همه ی وبت رو خوندم و کلی هم تعجب کردم ، چقدرررررررررررررررررررر واسه نینی نیمدمون لباس و کادو خریدی(اولش فکر کردم ماه های آخر حاملگیته!!!) ، خوش به حالش عجب مامانی داره این بلابلا
منم تو دوران عقدم حامله شدم خیلی اتفاقی و غیر منتظره!! (ماجراش از همون اول تو وبم هست)
میگم حالا که تو انقدر نینی دوست داری به شوشو رو دست بزن ، ی جوری گولش بزن و دعوت نامرو بفرست بیاد، من جای نینی باشم معطل نمیکنم ...


قربونت بشم من......اره من اگه برم بازار واسه خودم نمیخرم واسه بچه نداشته ام میخرم....اینم فکر خوبی هست